پریشان گویی های یک دلِ تنگ...

این منِ گم شده در پیرهنم...

خدا کسی ست که باید به دیدنش بروی...

در یکی از بهترین شب های خدا هستم.شبی که از هزار ماه بهتر است.. یکی از شب های مبارک نزول قران... یکی از شب های ماه مهمانی خدا ...بهترین ماه خدا...شب قدر...هستم،هستم،هستم... اما نیستم...در عین اینکه هستم،نیستم و متحیرم...گیجم...گنگم...

میخواهم دعا کنم ولی انگار کن که لالم...میخواهم ضجه بزنم ولی انگار کن که سنگم...میخواهم عین ابر ببارم اما  تو انگار کن کویرم...

دلم به اندازه ی همه ی این بوی نمی که توی کوچه های این شهر پیچیده گرفته...هوس کرده ام همه ی شب را زیر نور ماه بدوم...دلم کشیده امشب زیر درخت یاس خانه ی آن کوچه تا صبح شعر بخوانم و شعر بگویم...امشب باید فقط من باشم و تو.‌..من برایت زیر نم نم  باران دانه دانه اسم های زیبایت را بشمارم و تو برایم آرام آرام از خوشگلی های این شب بگویی...من برایت ذکر یا رفیق بگیرم و تو برایم از عشق بگویی...من از شوق بودنت بغض کنم و تو برایم باران بباری...

من برایت فنا شوم و تو مرا از نو زنده کنی...

+التماس دعا

+تو یک بار از مادر متولّد شدى و این بار باید از خودت بیرون بیایى؛ از نَفس، از غریزه‏ها، از عادت‏ها متولّد شوى؛ که عیسى‏ مى‏گفت: «لا یَلِجُ فِى الْمَلَکُوتِ مَنْ لایُولَدُ مَرَّتینِ»؛ کسى که دو بار متولّد نشود، به ملکوت خدا راهى ندارد.استاد علی صفایی حائری


۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

دعا کن،دعا اثر دارد....

یا رفیق من لا رفیق له...

رفیق من،رفیق لحظه های بی کسی...


۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
درباره من
بسم الله الرحمن الرحیم...
{وَمَا هَـٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ}
{ این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است ، اگر می دانستند...}
"عنکبوت/64"

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان